بزرگداشت حافظ

بزرگداشت حافظ 

اواز: محمد رضا شجریان

همنواز: داریوش پیرنیاکان


کلام: پیرپارس




حُسنت به اتفاقِ ملاحت، جهان گرفت
آری، به اتفاق، جهان می‌توان گرفت
افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع
شکر خدا، که سرِّ دلش در زبان گرفت
زین آتش نهفته که در سینه من است
خورشید شعله‌ایست که در آسمان گرفت
می‌خواست گُل که دم زند از رنگ و بوی دوست
از غیرت صبا نفسش در دهان گرفت
آسوده بر کنار، چو پرگار می‌شدم
دوران، چو نقطه، عاقبتم در میان گرفت
آن روز شوقِ ساغرِ مِی خِرمَنم بسوخت
کآتش ز عکسِ عارضِ ساقی در آن گرفت
خواهم شدن به کوی مغان آستین فشان
زین فتنه‌ها که دامن آخِرزمان گرفت
مِی خور! که هر که آخر کار جهان بدید
از غم سبک برآمد و رَطل گران گرفت
بر برگِ گُل، به خونِ شقایق نوشته‌اند:
«کآن کس که پخته شد می چون ارغوان گرفت»
حافظ! چو آب لطف ز نظم تو می‌چکد
حاسد چگونه نکته تواند بر آن گرفت

جشن هنر شیراز

جشن هنر شیراز: فایل کامل صوتی



هنرنمایی چهار هنرمند بی تکرار سرزمین ایرانزمین 


همنوازان: علی اصغر بهاری/فرامرز پایور / حسین تهرانی/جلیل شهناز


فایل تصویری: قسمت اول


فایل تصویری: قسمت دوم


فایل تصویری: قسمت سوم

جشن هنر شیراز

جشن هنر شیراز


اواز: محمدرضا شجریان

همنوازان: لطف الله مجد/اصغر بهاری/فرامرز پایور/حسن ناهید

کلام: پیر پارس




رواق منظر چشم من آشیانه توست                          

کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

به لطف خال و خط از عارفان ربودی دل                        

لطیفههای عجب زیر دام و دانه توست

 

دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد                      

که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست

علاج ضعف دل ما به لب حوالت کن                            

که این مفرح یاقوت در خزانه توست

 

به تن مقصرم از دولت ملازمتت                  

ولی خلاصه جان خاک آستانه توست

من آن نیم که دهم نقد دل به هر شوخی                   

در خزانه به مهر تو و نشانه توست

 

تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار                  

که توسنی چو فلک رام تازیانه توست

چه جای من که بلغزد سپهر شعبده باز                      

از این حیل که در انبانه بهانه توست

 

سرود مجلست اکنون فلک به رقص آرد                      

که شعر حافظ شیرین سخن ترانه توست



جشن هنر شیراز

جشن هنر شیراز

اواز: محمد رضا شجریان

همنوازان: اصغر بهاری/بیکجه خانی/حسن ناهید

کلام: پیر پارس

هر آنكه جانب اهل خدا نگه دارد

خداش در همه حال از بلا نگه دارد

گرت هواست كه معشوق نگسلد پيوند

نگه دار سر رشته تا نگه دارد

حديث دوست نگويم مگر به حضرت دوست

كه آشنا سخن آشنا نگه دارد

سر و زر و دل جانم فداي آن محبوب

كه حق صحبت مهر و وفا نگه دارد

صبا در آن سر زلف اردل مرا بيني

ز روي لطف بگويش كه جا نگه دارد

دلا معاش چنان كن كه گر بلغزد پاي

فرشته ات به دودست دعا نگه دارد

چو گفتمش كه دلم را نگه دار چه گفت

ز دست بنده چه خيزد، خدا نگه دارد

غبار راهگذارت كجاست تا حافظ

به يادگار نسيم صبا نگه دارد


جشن هنر شیراز


جشن هنر شیراز


صوتی کامل اجرا شده در سال 55 ( راست پنجگاه)

اجرای تصنیف بت چین  



اواز: محمد رضا شجریان

همنوازان: محمد رضا لطفی/ ناصر فرهنگفر


کلام اواز: پیر پارس


در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوه ای کرد رخت ديد ملک عشق نداشت
عين آتش شد از اين غيرت و بر آدم زد
عقل می خواست کز آن شعله چراغ افروزد
برق غيرت بدرخشيد و جهان برهم زد


مدّعی خواست که آيد به تماشاگه راز
دست غيب آمد و بر سينه نامحرم زد
ديگران قرعه قسمت همه بر عيش زدند
دل غمديده ما بود که هم بر غم زد
جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت
دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد
حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت
که قلم بر سر اسباب دل خرم زد