گلهای تازه

گلهای تازه برنامه شماره 156

اواز: سیاوش

با همکاری هنرمندان: رحمت الله بدیعی/هوشنگ ظریف

غزل اواز: حافظ

پیش درامد وترانه باد خزان: درویش خان

تنظیم: فرامرز پایور

گوینده: سرور پاک نشان



جـان بی جـمال جـانان مـیل جـهان ندارد

هـرکـس کـه ایـن ندارد حقــا کـه آن ندارد


بـا هـیچکس نـشانی زان دلسـِتان ندیدم

یـا مـن خـبر نـدارم یـا او نــشان ندارد


هر شبنمی درین ره صد بحر آتشین است

دردا کـه ایـن معمّـا شـرح و بـیان ندارد


سـَر منزل فـراغت نـتوان زدسـت دادن

ای ساروان فروکش کاین ره کران ندارد


چـنگ خمیده قامت میخواندت بـعشرت

بـشو که پـند پـیران هیچت زیـان ندارد


ای دل طـریق رنــدی از محـتسب بـیاموز

مست است و در حق او کس این گمان ندارد


احـوال گـنج قـارون کـایـّام داد بـر بـاد

در گوش دل فروخوان تا زر نـهان ندارد


گر خود رقیب شمع است اسرار ازو بپوشان

کــان شــوخ سـر بـریـده بـند زبــان نـدارد


کـس در جـهان نـدارد یـک بـنده هـمچـو حــافـظ

زیـرا کـه چـون تـو شــاهی کـس در جـهان نـدارد


این برنامه با همکاری هنرمندان فرهنگ وهنر در افشاری اجرا شده است

گلهای تازه

گلهای تازه برنامه شماره 75

اواز: سیاوش

با همکاری هنرمندان: حبیب الله بدیعی/جلیل شهناز/جهانگیر ملک

شعر: مولانا

اهنگ: افشاری

گوینده: فخری نیکزاد


همه خفتند و من دلشده را خواب نبرد
همه شب دیده ی من بر فلک ستاره شمرد

خوابم از دیده چنان رفت که هرگز ناید
خواب من زهر فراق تو بنوشید و بمرد

چه شود گر ز ملاقات دوایی سازی
خسته‌ای را که دل و دیده به دست تو سپرد

نه به یک بار نشاید در احسان بستن
صافی ار می‌ندهی کم ز یکی جرعه درد

همه انواع خوشی حق به یکی حجره نهاد
هیچ کس بی‌تو در آن حجره ره راست نبرد

گر شدم خاک ره عشق مرا خرد مبین
آنکه کوبد در وصل تو کجا باشد خرد

آستینم ز گهرهای نهانی پر دار
آستینی که بسی اشک از این دیده سترد

شحنه عشق چو افشرد کسی را شب تار
ماهت اندر بر سیمینش به رحمت بفشرد

دل آواره اگر از کرمت بازآید
قصه شب بود و قرص مه و اشتر و کرد

این جمادات ز آغاز نه آبی بودند
سرد سیرست جهان آمد و یک یک بفسرد

خون ما در تن ما آب حیاتست و خوش است
چون برون آید از جای ببینش همه ارد

مفسران آب سخن را و از آن چشمه میار
تا وی اطلس بود آن سوی و در این جانب برد


گلهای تازه

گلهای تازه برنامه شماره 47

اواز: محمود محمودی خوانساری

با همکاری هنرمندان: اسدالله ملک/فرهنگ شریف/امیر ناصر افتتاح

شعرها: یغما/حافظ

گوینده: فخری نیکزاد


نگاه کن که نريزد، دهی چو باده بدستم 


فدای چشم تو ساقی، بهوش باش که مستم 


کنم مصالحه يکسر به صالحان می کوثر 


بشرط آنکه نگيرند اين پياله ز دستم 


ز سنگ حادثه تا ساغرم درست بماند 


بوجه خير و تصدق، هزار توبه شکستم 


چنين که سجده برم بی حفاظ پيش جمالت 


بعالمی شده روشن که آفتاب پرستم 


کمند زلف بتی گردنم ببست به مويی 


چنان فشرد که زنجير صد علاقه گسستم 


نه شيخ ميدهدم توبه و نه پير مغان می 


ز بس که توبه نمودم، زبس که توبه شکستم 


ز گريه آخرم اين شد نتيجه در پی زلفش 


که در ميان دو دريای خون فتاده نشستم 


ز قامتت چه گرفتم قياس روز قيامت 


نشست و گفت قيامت بقامتيست که هستم 


نداشت خاطرم انديشه يی ز روز قيامت 


زمانه داد به دست شب فراق تو، دستم 


بخيز از بر من، که از خدا و خلق، رقابت 


بس است کيفر اين يک نفس که با تو نشستم 


حرام گشت به
يغما بهشت تو، روزی 


که دل به گندم آدم فريب تو بستم


گلهای تازه

گلهای تازه برنامه شماره 103

اواز: عبدالوهاب شهیدی

با همکاری هنرمندان:فرامرز پایور/اصغر بهاری/محمد اسماعیلی

شعر ها: شهریار/باباطاهر

شعر ترانه: هما میر افشار

اهنگ: محلی خرم ابادی با مقدمه وتنظیم فرامرز پایور

با همکاری هنرمندان : وزرات فرهنگ وهنر

به سرپرستی فرامرز پایور

اهنگ : ماهور

گوینده: فخری نیکزاد



نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گل نه هجرانت
که جانم در جوانی سوخت ای جانم به قربانت

تحمل گفتی و من هم که کردم سال ها اما
چقدر آخر تحمل بلکه یادت رفته پیمانت

چو بلبل نغمه خوانم تا تو چون گل پاکدامانی
حذر از خار دامنگیر کن دستم به دامانت

تمنای وصالم نیست عشق من مگیر از من
به دردت خو گرفتم نیستم در بند درمانت

امید خسته ام تا چند گیرد با اجل کشتی
بمیرم یا بمانم پادشاها چیست فرمانت

شبی با دل به هجران تو ای سلطان ملک دل
میان گریه می گفتم که کو ای ملک سلطانت

چه شبهایی که چون سایه خزیدم پای قصر تو
به امیدی که مهتاب رخت بینم در ایوانت

به گردنبند لعلی داشتی چون چشم من خونین
نباشد خون مظلومان؟ که می گیرد گریبانت

دل تنگم حریف درد و اندوه فراوان نیست
امان ای سنگدل از درد و اندوه فراوانت

به شعرت
شهریارا بیدلان تا عشق میورزند
نسیم وصل را ماند نوید طبع دیوانت



آن نگاه گرم تو جام شرابه اما سرابه

زندگی بی چشم تو رنج و عذابه

آه من ترسم شبی  دامنت بگيره

با دلم بازی مکن عاشق و اسيره ترسم بميره


یک شب از روی صفا  ای بلای دلها درد من دوا کن


یا وفا کن با دلم یا مرا رها کن یا مرا رها کن

مي شکنی شيشه دلم  قدرشو ندونی


مهربونی با همه با من و دل من نامهربونی

زندگی بی چشم تو رنج و عذابه


گلهای تازه

گلهای تازه برنامه شماره 101

اواز: عبدالوهاب شهیدی

با همکاری هنرمندان:جلیل شهناز/پرویز یاحقی/امیر ناصر افتتاح

غزل: مولانا

اهنگ: چهار گاه

گوینده: اذر پزوهش


چمني که تا قيامت گل او به بار بادا
صنمي که بر جمالش دو جهان نثار بادا

ز بگاه مير خوبان به شکار مي‌خرامد
که به تير غمزه او دل ما شکار بادا

به دو چشم من ز چشمش چه پيام‌هاست هر دم
که دو چشم از پيامش خوش و پرخمار بادا

در زاهدي شکستم به دعا نمود نفرين
که برو که روزگارت همه بي‌قرار بادا

نه قرار ماند و ني دل به دعاي او ز ياري
که به خون ماست تشنه که خداش يار بادا

تن ما به ماه ماند که ز عشق مي‌گدازد
دل ما چو چنگ زهره که گسسته تار بادا

به گداز ماه منگر به گسستگي زهره
تو حلاوت غمش بين که يکش هزار بادا

چه عروسيست در جان که جهان ز عکس رويش
چو دو دست نوعروسان تر و پرنگار بادا

به عذار جسم منگر که بپوسد و بريزد
به عذار جان نگر که خوش و خوش عذار بادا

تن تيره همچو زاغي و جهان تن زمستان
که به رغم اين دو ناخوش ابدا بهار بادا

که قوام اين دو ناخوش به چهار عنصر آمد
که قوام بندگانت بجز اين چهار بادا


انچه پیش از این در دسترس بوده است فاقد اعلام شماره در انتهای برنامه بوده است

گلهای تازه

گلهای تازه برنامه شماره 104

اواز: سیاوش

تار: فرهنگ شریف

تنبک: امیر ناصر افتتاح

غزل اواز: حافظ

گوینده: فخری نیکزاد



طفیل هستی عشقند آدمی و پری

ارادتی بنما تا سعادتی ببری

بکوش خواجه و از عشق بی‌نصیب مباش

که بنده را نخرد کس به عیب بی‌هنری

می صبوح و شکرخواب صبحدم تا چند

به عذر نیم شبی کوش و گریه سحری

تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار

که در برابر چشمی و غایب از نظری

هزار جان مقدس بسوخت زین غیرت

که هر صباح و مسا شمع مجلس دگری

ز من به حضرت آصف که می‌برد پیغام

که یاد گیر دو مصرع ز من به نظم دری

بیا که وضع جهان را چنان که من دیدم

گر امتحان بکنی می خوری و غم نخوری

کلاه سروریت کج مباد بر سر حسن

که زیب بخت و سزاوار ملک و تاج سری

به بوی زلف و رخت می‌روند و می‌آیند

صبا به غالیه سایی و گل به جلوه گری

چو مستعد نظر نیستی وصال مجوی

که جام جم نکند سود وقت بی‌بصری

دعای گوشه نشینان بلا بگرداند

چرا به گوشه چشمی به ما نمی‌نگری

بیا و سلطنت از ما بخر به مایه حسن

و از این معامله غافل مشو که حیف خوری

طریق عشق طریقی عجب خطرناک است

نعوذبالله اگر ره به مقصدی نبری

به یمن همت حافظ امید هست که باز

اری اسامر لیلای لیله القمری


دارای اعلام برنامه وشماره در ابتدا وانتها پیاده شده از نوار کاست با کیفیت مطلوب

گلهای تازه

گلهای تازه برنامه شماره 73

اواز: عبدالوهاب شهیدی

با همکاری هنرمندان: جواد معروفی/حبیب الله بدیعی/جهانگیر ملک

اهنگ : ماهور

رباعی ها: فریدون مشیری

گوینده:اذر پزوهش

گلهای تازه

گلهای تازه برنامه شماره 91

اواز: اکبر گلپایگانی

با همکاری هنرمندان:حبیب الله بدیعی/فرهنگ شریف/منصور صارمی/جهانگیر ملک

غزل اواز: رهی معیری

گوینده: فخری نیکزاد

آنقدر با آتش دل ساختم تا سوختم


بی تو ای آرام جان یا ساختم یا سوختم


سوختم، اما نه چون شمع طرب در بین جمع


لاله­ام، کز داغ تنهایی به صحرا سوختم


همچو آن شمعی که افروزند پیش آفتاب


سوختم در پیش مهرویان و بیجا سوختم


سرد مهری بین که کس بر آتشم آبی نزد


گرچه همچون شمع از گرمی سراپا سوختم


سوختم از آتش دل در میان موج اشک


شوربختی بین که در آغوش دریا سوختم


جان پاک من رهی خورشید عالمتاب بود


رفتم و از ماتم خود عالمی را سوخت


گلهای تازه

گلهای تازه برنامه شماره 66 ( بوی جوی مو لیان)

اواز: سیاوش

با همکاری هنرمندان: حبیب الله بدیعی/جلیل شهناز/جهانگیر ملک

اشعار: حافظ/ رودکی

اهنگ: ابوعطا

گوینده: اذر پزوهش


سینه مالامال درد است، ای دریغا مرهمی

دل ز تنهایی به جان آمد، خدا را همدمی

 

چشم آسایش که دارد، از سپهر تیزرو

ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی

 

زیرکی را گفتم این احوال چیست؟ خندید و گفت:

صعب روزی، بوالعجب کاری، پریشان عالمی

 

سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع، چو گل

شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی؟ 

 

در طریق عشقبازی، امن و آسایش بلاست

ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی

 

اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست

رهروی باید، جهانسوزی، نه خامی، بی‌غمی

 

آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست

عالمی دیگر بباید ساخت، وز نو آدمی

 

خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم

کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی  

 

گریه حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق

کاندر این دریا نماید هفت دریا شبنمی

 


گلهای تازه

گلهای تازه برنامه شماره 137 (نسخه دوم)

اواز: عبدالوهاب شهیدی

با همکاری هنرمندان:فرامرز پایور/رحمت الله بدیعی

اشعار: حافظ

اهنگ: اسماعیل مهرتاش

تنظیم: فرامرز پایور


مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد

نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد


عالم از نالهء عشّاق مبادا خالی

که خوش آهنگ و فرح بخش هوایی دارد


پیر دُردی کش ما گرچه ندارد زر و زور

خوش عطابخش و خطا پوش خدایی دارد


محترم داردلم کاین مگس قند پرست

تا هواگیر تو شد فّر همایی دارد


از عدالت نبوددور گرش پرسد حال

پادشاهی که به همسایه گدایی دارد


اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند

درد عشق است و جگر سوز دوایی دارد


ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق

هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد


نغز گفت آن بت ترسا بچهء باده پرست

شادی روی کسی خور که صفایی دارد


خسروا حافظ درگاه نشین فاتحه خواند

وز زبان تو تمنّای دعایی دارد


 

شاهدان گر دلبری زین سان کنند

زاهدان را رخنه در ایمان کنند

هرکجا ان شاخ نرگس بشکفد

گلرخانش دیده نرگسدان کنند

پیش چشمم کمتر است از قطره ای

این حکایت ها که از طوفان کنند



چه خوش صیددلم کردی بنازم چشم مستت را

که کس اهوی وحشی را از این خوشتر نمی گیرد

خدا را رحمی ای منعم که درویش سرکویت

در دیگر نمی داند ره دیگر نمی گیرد

سر وچشمی بدین خوبی توگویی چشم ازو برگیر

بروکاین وعظ بی معنی مرا در سر نمی گیرد

دلم جز مهر مهرویان طریقی سر نمی گیرد

زهر در می دهم پندش ولیکن در نمی گیرد

بیا ای ساقی گلرخ بیاور باده رنگین

که فکری در درون ما از این خوشتر نمی گیرد

میان گریه می خندم که چو شمع اندرین مجلس

زبان اتشینم هست لیکن در نمی گیرد

 

گلهای تازه

گلهای تازه برنامه شماره 137

اواز: محمود محمودی خوانساری

همنوازان: اسدالله ملک/منصور صارمی/امیر ناصر افتتاح

غزل اواز: حافظ

گوینده: رضا معینی


دوستان وقت گل  ان به که به عشرت کوشیم
سخن اهل دل است این وبه جان بنیوشیم
نیست در کس کرم وقت طرب می گذرد
چاره ان است که سجاده به می بفروشیم
خوش هوائیست فرح بخش خدایا بفرست
نازنینی که به رویش می گلگون نوشیم
ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است
چون از این غصه ننالیم وچرا نخروشیم
گل به جوش امد واز می نزدیمش ابی
لاجرم زاتش حرمان وهوس می  جوشیم
می کشیم از قدح لاله شرابی موهوم
چشم بد دور که بی مطرب ومی مدهوشیم
حافظ این حال عجب با که توان گفت ما 
بلبلانیم که در موسم گل خاموشیم

گلهای تازه

گلهای تازه برنامه شماره 185

گلهای تازه برنامه شماره 185 ( با کیفیت بهتر)

اواز:سیاوش

با همکاری هنرمندان: فرامرز پایور/هوشنگ ظریف/رحمت الله بدیعی/محمد اسماعیلی

اشعار: حافظ

اهنگ تصنیف:فرامرز پایور

رنگ: درویش خان

گوینده: فخری نیکزاد



مژده ای دل که دگر باد صبا بازآمد


هدهد خوش خبر از طرف سبا بازآمد


برکش ای مرغ سحر نغمه داوودی باز


که سلیمان گل از باد هوا بازآمد


عارفی کو که کند فهم زبان سوسن


تا بپرسد که چرا رفت و چرا بازآمد


مردمی کرد و کرم لطف خداداد به من


کان بت ماه رخ از راه وفا بازآمد


لاله بوی می نوشین بشنید از دم صبح


داغ دل بود به امید دوا بازآمد


چشم من در ره این قافله راه بماند


تا به گوش دلم آواز درا بازآمد


گر چه حافظ در رنجش زد و پیمان بشکست


لطف او بین که به لطف از در ما بازآمد


گلهای تازه

گلهای تازه برنامه شماره 80

اواز: عبدالوهاب شهیدی

تصنیف: سیما بینا

اجرا ارکستر رادیو تلویزیون ایران به رهبری فریدون شهبازیان

شعر: نیما

اهنگ وتنظیم: جواد معروفی

گوینده:فخری نیکزاد


ای فسانه فسانه فسانه

ای خدنگ تو را من نشانه

ای علاج دل ای داروی درد

همره گریه های شبانه

 با من سوخته در چه کاری؟


گلهای تازه

گلهای تازه برنامه شماره91

اواز: اکبر گلپایگانی

با همکاری هنرمندان:حبیب الله بدیعی/فرهنگ شریف/منصور صارمی/جهانگیر ملک

غزل اواز: رهی معیری

گوینده: فخری نیکزاد


 

آنقدر با آتش دل ساختم تا سوختم


بی تو ای آرام جان یا ساختم یا سوختم


سرد مهری بین که کس بر آتشم آبی نزد


گرچه همچون برق از گرمی سراپا سوختم


آنقدر با آتش دل ساختم تا سوختم


بی تو ای آرام جان یا ساختم یا سوختم


سوختم اما نه چون شمع طرب در بین جمع


لاله ام  کز داغ  تنهایی به صحرا سوختم


سوختم از آتش دل در میان موج عشق


شور بختی بین که در آغوش دریا سوختم


آنقدر با آتش دل ساختم تا سوختم


بی تو ای آرام جان یا ساختم یا سوختم


سوختم اما نه چون شمع طرب در بین جمع


لاله ام  کز داغ  تنهایی به صحرا سوختم


سوختم از آتش دل در میان موج عشق


شور بختی بین که در آغوش دریا سوختم


شمع و گل هم هر کدام از شعله ای در آتشند


در میان پاکبازان من نه تنها سوختم

گلهای تازه

گلهای تازه برنامه شماره 154

اواز:سیاوش

با همکاری هنرمندان:اسدالله ملک/فرهنگ شریف/جهانگیر ملک

اشعار: ابوسعید ابوالخیر

گوینده: سرور پاک نشان


وا فریادا ز عشق وا فریادا

کارم بیکی طرفه نگار افتادا

گر داد من شکسته دادا دادا

ور نه من و عشق هر چه بادا بادا




گلهای تازه

گلهای تازه برنامه شماره 142

اواز:سیاوش

با همکاری هنرمندان:حبیب الله بدیعی/منصور صارمی/جهانگیر ملک

غزل اواز: استاد سخن شیخ اجل سعدی

گوینده:اذر پزوهش


گر تیغ برکشد که محبان همی زنم

اول کسی که لاف محبت زند منم

گویند پای دار اگرت سر دریغ نیست

گو سر قبول کن که به پایش در افکنم

درد یست در دلم که گر از پیش اب چشم

بر گیرم استین برود به دامنم

بر تخت جم بدید نیاید شب دراز

من دانم این حدیث که در چاه بیزنم

گویند سعدیا مکن از عشق توبه کن

مشکل توانم ونتوانم که نشکنم


گلهای تازه

گلهای تازه برنامه شماره 32

اواز: اکبر گلپایگانی

با همکاری هنرمندان: همایون خرم/فرهنگ شریف/مجید نجاحی/عماد رام/امیر ناصر افتتاح

اشعار: فروغی بسطامی

اهنگ: شور - عراق

گوینده: فخری نیکزاد


کی رفته ای زدل که تمنا کنم تو را

کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را

غیبت نکرده ای که شوم طالب حضور

پنهان نگشته ای که هویدا کنم تو را

با صد هزار جلوه برون امدی که من

با صد هزار دیده تماشا کنم تو را

رسوای عالمی شدم از شور عاشقی

ترسم خدا نخواسته رسوا کنم تو را

کی رفته ای زدل که تمنا کنم تورا

کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تورا


انچه پیش از این در دسترس بوده است در فاصله زمانی بین 11.20الی 11.36 برنامه فاقد صدا بوده است

که در این برنامه این نقص برطرف گردیده است 

گلهای تازه

گلهای تازه برنامه شماره 180 ( گل باغ اشنایی)

اواز: سیاوش

همنواز: علی اصغر بهاری

اهنگ: همایون

اشعار: عراقی

اهنگ وتنظیم: مصطفی کسروی

گوینده: اذر پزوهش


ز دو دیده خون فشانم زغمت شب جدایی

چه کنم که هست اینها گل باغ اشنایی

مزه های چشم یارم به نظر چنان نماید

که میان سنبلستان چرد اهوی ختایی

سر برگ گل ندارم زچه رو روم به گلشن

که شنیده ام زگلها همه بوی بی وفایی

به کدام مذهب است این به کدام ملت است این

که کشند عاشقی را که تو عاشقم چرایی

به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند

که تو در برون چه کردی که درون خانه ایی

به قمارخانه رفتم همه پاکباز دیدم

چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی

در دیر می زدم من که ندا ز در درامد

که درا درا عراقی که تو هم از ان مایی


خوشا دردی که درمانش تو باشی

خوشا راهی که  پایانش تو باشی

خوشا چشمی که رخسار تو بیند

خوشا ملکی که سلطانش تو باشی

خوشا ان دل که دلدارش تو گردی

خوشا جانی که جانانش تو باشی


به یاد پیر کمانچه نواز که غریبانه پرکشید ودر سرزمین مادری خود غریبانه ارمیده است

یاد ونامش همواره گرامی وخوش باد

گلهای تازه

گلهای تازه برنامه شماره117

اواز: نادر گلچین

با همکاری هنرمندان: پرویز یاحقی/فضل الله توکل/جهانگیر ملک

غزل : پیر پارس

گوینده: اذر پزوهش


صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن

دور فلک درنگ ندارد شتاب کن

زان بیشتر که عالم فانی شود خراب

مارا زجام باده گلگون خراب کن

روزی که چرخ از گل ما کوزه ها کند

زنهار کاسه سر ما پرشراب کن

ما مرد زهد وتوبه طامات نیستیم

با ما باما به جام باده صافی خطاب کن

ایام گل چو عمر به رفتن شتاب کرد

ساقی به دور باده گلگون شتاب کن

کار صواب باده پرستیست حافظا

برخیز وعزم جزم به کار صواب کن


انچه پیش از این در دسترس بوده است فاقد اعلام شماره در انتهای برنامه بوده است

این برنامه دارای اعلام شماره در ابتدا وانتها ودارای شناسنامه می باشد

گلهای تازه

گلهای تازه برنامه شماره116

اواز: ایرج

با همکاری هنرمندان/حبیب الله بدیعی/منصور صارمی/جهانگیر ملک

غزل : شیخ اجل سعدی

اهنگ: ماهور

گوینده: اذر پزوهش


هر صبحدم نسیم گل از بوستان توست

الحان بلبل از نفس دوستان توست

این باد روحپرور از انفاس صبحدم

گویی مگر زطره عنبر فشان توست

چون خضر دید ان لب جانبخش دلفریب

گفتا که اب چشمه حیوان دهان توست

هر شاهدی که در نظر امد به دلبری

در دل نیافت راه که انجا مکان توست

گفتند میهمانی عشاق می کنی

سعدی به بوسه ای زلبت میهمان توست


انچه پیش از این در دسترس بوده نقصی در اعلام برنامه وجود داشته که در این فایل برطرف گردیده است


گلهای تازه

گلهای تازه برنامه شماره57 ( یادگار)

اواز: محمود محمودی خوانساری

با همکاری هنرمندان: حبیب الله بدیعی/فرهنگ شریف/جهانگیر ملک

غرل اواز: شهریار

گوینده: فخری نیکزاد


به اختیار دلی برده چشم یار از من

که دور از او ببرد گریه اختیار ازمن

دگر قرار توبا ماچنین نبود ای دل

که خنجر شوی وبگسلی قرار ازمن

سیه تر از سرزلف روزگار من است

دگر چه خواهد از این پیش روزگار از من

به تلخکامی از ان دلخوشم که می ماند

بسی فسانه شیرین به یادگار از من

شبی که از در مهتابی امدی یاد ار

چه مایه گوهر اشکی که شد نثار از من

گذشت کار من ویار شهریارا لیک

در این میان غزلی ماند شاهکار از من


انچه پیش از این در دسترس بوده است در اعلام ابتدای برنامه توسط گوینده گلهای تازه از فایل حذف گردیده بود که در برنامه این نقص برطرف گردیده است

گلهای تازه

گلهای تازه برنامه شماره 38

اواز: حسین قوامی

با همکاری هنرمندان: جواد معروفی/اسدالله ملک/منصور صارمی/جهانگیر ملک

غزل اواز: شیخ اجل سعدی

گوینده: فخری نیکزاد


روی گشاده ای صنم طاقت خلق می بری

چون پس پرده می روی پرده صبر می دری

ائینه را تو داده ای پرتوی روی خویشتن

ورنه چه زهره داشتی در نظرت برابری

چون تو درخت دلنشان تازه بهار وگلفشان

حیف بود که سایه ای بر سرما نگستری

امدمت که بنگرم باز نظر به خود کنم

سیر نمی شود نظر بسکه لطیف منظری

جان بدهند ودر زمان زنده شود عاشقان

گر بکشی و بعد از ان بر سر کشته بگذری


انچه پیش از این در دسترس بوده است اعلام شماره وشناسه برنامه ناقص اعلام گردیده بود که این نقص در این فایل رفع گردیده است

گلهای تازه

گلهای تازه برنامه شماره 70

اواز: محمود محمودی خوانساری

با همکاری هنرمندان: پرویز یاحقی/جلیل شهناز/امیر ناصر افتتاح

غزل اواز: حافظ

اهنگ در مایه دشتی

گوینده: فخری نیکزاد


به مزگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم

بیا کز چشم بیمارت هزاران درد بر چینم

الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد

مرا روزی مباد ان دم که بی یاد تو بنشینم

جهان فانی وباقی فدای شاهد وساقی

که سلطانی عالم را طفیل عشق می بینم

صباح الخیر زد بلبل کجایی ساقی برخیز

که غوغا می کند در سر خیال خواب دوشینم

جهان پیر است وبی بنیاد از این فرهاد کش

که کرد افسون ونیرنگش ملول از جان شیرینم 

گلهای تازه

گلهای تازه برنامه شماره 104

اواز ابوعطا: سیاوش

همنواز اواز: فرهنگ شریف/امیر ناصر افتتاح

غزل اواز: حافظ

گوینده: فخری نیکزاد



طفيل هستي عشقند آدمي و پري


ارادتي بنما تا سعادتي ببري


بكوش خواجه و از عشق بي نصيب مباش


كه بنده را نخرد كس به عيب بي هنري


مي صبوح و شكر خواب صبحدم تا چند


...
به عذر نيم شبي كوش و گريه سحري


تو خود چه لعبتي اي شهسوار شيرين كار


كه در برابر چشمي و غايب از نظري


هزار جان مقدس بسوخت زين غيرت


كه هر صباح و مسا شمع مجلس دگري


ز من به حضرت آصف كه مي‌برد پيغام


كه ياد گيرد و مصرع ز من به نظم دري


بيا كه وضع جهان را چنان كه من ديدم


گر امتحان بكني مي خوري و غم نخوري


كلاه سروريت كج مباد بر سر حسن


كه زيب بخت و سزاوار ملك و تاج سري


به بوي زلف و رخت مي‌روند و مي‌آيند


صبا به غاليه سايي و گل به جلوه گري


چو مستعد نظر نيستي وصال مجوي


كه جام جم نكند سود وقت بي بصري


دعاي گوشه نشينان بلا بگرداند


چرا به گوشه چشمي به ما نمي‌نگري


بيا و سلطنت از ما بخر به مايه حسن


وزين معامله غافل مشو كه حيف خوري


طريق عشق طريقي عجب خطرناك است


نعوذ بالله اگر ره به مقصدي نبري


به يمن همت حافظ اميد هست كه باز


اَري اُسامِرَ ليلاي لِيله القَمرِی


 

گلهای تازه

گلهای تازه برنامه شماره 25(افسانه شیرین)


اواز: محمد رضا شجریان

اواز: هایده

کلام اواز: فرخی یزدی

کلام تصنیف: بهادر یگانه

همنوازان: همایون خرم/ مجید نجاحی/فریدون حافظی

اهنگ در اصفهان: همایون خرم

گوینده: فیروزه امیر معز


مطلع تصنیف:

ای بی وفا راز دل من بشنو

از خموشی من این سکوت مرا ناشنیده مگیر


مطلع اواز:


شب چو دربستم ومست از می نابش کردم

ماه اگر حلقه به در بود جوابش کردم