خصوصی
خصوصی/با اوای نادر گلچین /ساز حبیب الله بدیعی/فرهنگ شریف/جهانگیر ملک/اهنگ در شور/ غزل اواز از فروغی بسطامی/هاتف اصفهانی/زمان برنامه 30دقیقه16ثانیه
فروغی بسطا می
مقیم کوی تو تشویش صبح وشام ندارد
که در بهشت نه سالی معین است نه ماهی
چو در حضور تو ایمان کفر راه ندارد
چه مسجدی چه کنشتی چه طاعتی چه گناهی
مده به دست سپاه فراق ملک دلم را
به شکر ان که در اقلیم حسن بر همه شاهی
تسلی دل خود میدهم به ملک محبت
گهی به دانه ی اشکی گهی به شعله اهی
هاتف اصفهانی
چه شود به چهره ی زرد من نظری زبهر خدا کنی
که اگر کنی همه درد من به یکی اشاره دوا کنی
تو شهی وکشور جان ترا تو مهی وجام جهان ترا
ز ره کرم چه زیان ترا که نظر به حال گدا کنی
تو کمان کشیده ودر کمین که زنی تیرم ومن غمین
همه غمم بود از همین که خدا نکرده خطا کنی
+ نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۵۱ ق.ظ توسط محسن
|
پیش از این گر سخن از نغمه داودی بود