برنامه های خصوصی هنرمندان
صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم
تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم
ان چه در مدت هجر تو کشیدم هیهات
در یکی نامه محال است که تحریر کنم
با سر زلف تو مجموع بریشانی خود
کو مجالی که سراسر همه تقریر کنم
ان چه در مدت هجر تو کشیدم هیهات
در یکی نامه محال است که تحریر کنم
ان زمان کارزوی دیدن جانم باشد
در نظر نقش رخ خوب تو تصویر کنم
گر بدانم که وصال تو بدین دست دهد
دین ودل را همه در بازم وتوفیر کنم
دور شو از برم ای واعظ وبیهوده مگوی
من نه انم که دگر گوش به تزویر کنم
نبیست امید صلاحی ز فساد حافظ
چون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم
ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی
سود وسرمایه بسوزی ومحابا نکنی
رنج ما را که توان برد به یک گوشه چشم
شرط انصاف نباشد که مداوا نکنی
دیده ما چو به امید تو دریاست چرا
به تفرج گذری بر لب دریا نکنی
بر تو گر جلوه کند شاهد ما ای زاهد
از خدا جز می ومعشوق تمنا نکنی
ای در کشتن ما هیچ مدارا نکنی
سود وسرمایه بسوزی ومحابا نکنی
رنج ما را که توان برد به یک گوشه چشم
شرط انصاف نباشد که مداوا نکنی