برنامه های خصوصی هنرمندان
جز استان توام در جهان بناهی نیست
سر مرا بجز این در حواله گاهی نیست
عدو چو تیغ کشد من سبر بیندازم
که تیغ ما بجز از ناله ای واهی نیست
زمانه گر بزند اتشم به خرمن عمر
بگو بسوز که برمن به برگ کاهی نیست
جرا زکوی خرابات روی برتابم
کز این به ام به جهان هیچ رسم وراهی نیست
مباش در بی ازار وهرچه خواهی کن
که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
عنان کشیده رو ای بادشاه کشور حسن
که نیست بر سرراهی که داد خواهی نیست
چنین که از همه سو دام راه می بینم
به از حمایت زلفش مرا بناهی نیست
خزینه دل حافظ به زلف وخال مده
که کارهای چنین حد هر سیاهی نیست
زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد
از سر بیمان برفت بر سر بیمانه شد
شاهد عهد شباب امده بودش به خواب
باز به بیرانه سر عاشق ودیوانه شد
اتش رخسار گل خرمن بلبل بسوخت
جهره خندان شمع افت بروانه شد
صوفی مجلس که دی جام وقدح ومی شکست
باز به یک جرعه می عاقل وفرزانه شد
گریه وشام وسحر شکر که ضایع نگشت
قطره باران ما گوهر یک دانه شد
نرگس ساقی بخواند ایت افسونگری
حلقه اوراد ما مجلس افسانه شد