برگ سبز برنامه شماره 230

اواز: عبدالوهاب شهیدی

با همکاری هنرمندان: احمد عبادی/پرویز یاحقی/امیر ناصر افتتاح

اهنگ در بیات ترک

اشعار متن برنامه: عبید زاکانی/اشرف/شرف الدین/مسیح اصفهانی/عاشق اصفهانی

گوینده: روشنک


مطلع شعر اواز: شعر از کلیم کاشانی



مرا مسوز که نازت زکبریا افتد

چو خس تمام شود شعله هم زپا افتد

لباس فقر به زاری نصیب هرکس نیست

خوشا تنی که بران نقش بوریا افتد

دلم زهم رهی اشک وا نمی ماند

نه اتشی است که از کاروان جدا افتد

تلافی ار نکند روزگار عقده گشاست

گره زهر چه کشاید به کار ما افتد

به غیر دیده که از گریه اب وتابش رفت

که دیده زاب روان خانه از صفا افتد


وقتی زبار هستی چیزی به جا نماند

کز تو به ره نشانی از نقش پا نماند

در راه بی ثباتی شادی وغم رفیقند

بر سر گلی نپاید خاری به پا نماند

صبر وخرد به یک دل با شوق او نگنجد

چون سیل میهمان شد کس در سرا نماند


انچه پیش از این در دسترس بوده فاقد اعلام شماره در انتهای برنامه بوده است