زندگینامه بزرگان
ناظرزاده کرمانی
احمد ناظر زاده کرمانی، فرزند محمد ناظر در سال 1292 ه .ش (1332 ه.ق) در
كرمان متولد شد . تحصيلات ابتدايي را در كرمان گذراند . سپس براي تحصيل در
رشته ادبيات ، به تهران رفت و در مدرسه دارالفنون كه در آن زمان استاداني چون
احمد بهمنيار كرماني ، بديع الزمان فروزانفر و جلال الدين همايي اصفهاني ،
تدريس مي كردند به تحصيل مشغول و پس از مدتي مسوول انجمن ادبي شد .
پس از گذراندن اين دوره در سال هاي 1320 – 1319 در دانشكده افسري ، دوران
خدمت خود به پايان رساند و از دانشكده ادبیات تهران لیسانس گرفت. مدتى در
وزارت كشور شاغل بود و آخرین سمتش در آن وزراتخانه معاونت فرماندارى تهران
بود. از اهم مشاغل او شهردارى كرمان مىباشد.
در انتخابات دوره شانزدهم كه در 1328 انجام یافت ناظرزاده از طرف سیرجان وكیل
شد و در دوره هفدهم نیز این سمت را احراز كرد و با جبهه ملى نزدیك شد و جزو
فراكسیون جبهه ملى در مجلس بود و قلما و قدما حكومت مصدقالسلطنه را تأیید
مىكرد. بعد از مرداد 1332 از وكالت عزل و تحت تعقیب فرماندارى نظامى وقت قرار
گرفت و به قلعه فلكالافلاك تبعید شد. یك قسمت از این تبعید مولود اختلافى بود
كه بین او و فرماندار نظامى تهران كه در آن تاریخ سرتیپ فرهاد دادستان بود وجود
داشت و گویا مورد هتك و حرمت هم شده و در حضور جمع او را مضروب ساخته
بودند. سرتیپ مزبور با تلاش فراوان فرماندهى لشكر كرمان را براى خود دست و پا
كرده بود، ولى چون وجهه زیادى نداشت و قوم و خویش نزدیك شاه بود ناظرزاده از
این انتصاب جلوگیرى و ابلاغ فرماندهى لشكر او را لغو ساخته، همین موضوع بعدا
دردسر شدیدى پیش آورد.
دكتر ناظرزاده در 1331 درجه دكتراى زبان و ادبیات از دانشگاه تهران گرفت و در
دانشكده ادبیات و دانشكده معقول و منقول تدریس مىنمود. وى نویسنده و شاعر
بود و غیر از روزنامه شهرآشوب كه مدتى در تهران انتشار مىداد در روزنامههاى
مختلف مقاله مىنوشت. ابتدا بیشتر مقالاتش جنبه سیاسى داشت بعد سلسله
مقالاتى در ادبیات و عرفان و مسائل تحقیقى تاریخى به رشته تحریر درآورد. سبك و
انشاء روان و ذوق ادبى و تاریخى به نوشتههاى او شیرینى خاصى مىداد و گاهى
با طنز و مطایبه همراه بود و خواننده را به تحسین وامىداشت.. مردى خوش خلق،
خوش طینت، فاضل و محقق ساده دل، نیك فطرت و خوش محضر بود. گاهى شعر
مىسرود و اشعارش هم دلنشین و مضامین شیرین در برداشتند. در طول خدمات
دولتى عهدهدار مشاغلى چون: شهردار تهران، پیشكار دارایى كرمان، بازرس
استاندارى كرمان و كفیل استاندارى تهران بود. وى بر اثر بیمارى قند نابینا شد و
سرانجام بر اثر سكته در سوم فروردین سال 1355درگذشت و در ابن بابویه به
خاک سپرده شد.
از دیگر آثار وى: «آوازهاى جوانى»؛ «اختر»؛ «برفراز سیحون»؛ «دختر شامگاه»؛
«رقص به سه خنجر»؛ «شام شوم»؛ «آفات قرن»، شعر؛ «دیوان» شعر.
منابع: کتاب اثرآفرینان- مجله هلال شماره 15 اردیبهشت1355-سایت صدا و
سیمای کرمان
از اشعار این شاعر ارجمند در برنامه های گلهای رنگارنگ شماره 109 و
126 استفاده شده است
سودای عشق عاقل و دیوانه سوخته
در این شراره محرم و بیگانه سوخته
رندی کشید آهی و از برق آه او
یک نیمه بیش دوش ز میخانه سوخته
ساقی ز هوش رفته و پیمانه ریخته
خاموش شمع گشته و پروانه سوخته
خال تو رهزن دل ما شد بروی تو
تأثیر آه ماست که این دانه سوخته
دانی که باده بهرچه سوزد گلوی تو
بر حال عاشقان دل پیمانه سوخته
در بوستان زندگی از آه آتشین من
آن پرندهام که مرا لانه سوخته
افسانهء دل است چو این قصه دل
لاجرم دلها بسوزناکی افسانه سوخته
با سپاس از محبت ها وهمراهی های دوست بزرگوار جناب بهرامی
+ نوشته شده در سه شنبه ۶ تیر ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۵ ق.ظ توسط محسن
|