موسیقی ایرانی

برنامه ای از گروه فرهنگ وهنر سابق


به یاد پریوش ستوده


اواز: پریوش ستوده


کلام: لعبت والا


اهنگ  بیات اصفهان : محمد حیدری


غزل اواز


رفته ای اما هنوزم خانه ی دل جای توست

گنج پندار منی ویرانه ای ماوای توست

وعده ی دیروز امروزت فریبا بود باز

چشم بی امید من بر وعده ی فردای تو

ناله ی صحرای دردم جام دردم ساقیا

این شکسته ساغر از می تهی مینای توست

همچون شبنم جان سپردن پیش چشمت زندگیست

چشمه  ی خورشید من سیمای صبح اسای توست

من نه چون زاهد مستوری کنم فاش گویم

در سر شوریده ام سودای توست

راز مهر بی سرانجامم نهفتن کی توان

لب خموش افتاده ام اما دلم گویای توست



کلام ترانه


نیمه شب ها با دعا نالم به درگاه خدا

تا مگر بار دگر بینم تو را ای اشنا

تا نگاهی بر تو گویم راز غم ها

گویمت تا رفته ای تنها شدم تنها شدم

با خیالت همدم پیمانه ها صهبا شدم

در غمت رسوا شدم رسوا چو لیلا

با دیگران پیمان چو بستی

جام امیدم را شکستی

خانه غمم در دل نشاندی

با گلرخان بی ما نشستی

اشک چو باران از دیده بارم

طاقت ندارم ای خدا

خواهی مرا افسون کنی

همپایه مجنون کنی

با ناله های نیمه شب

خدا ی دل رسد به دادم

چون نام او ارم به لب

بلای دل رود زیادم

اه عاقبت رامت کنم

دلبسته ی نامت کنم

از جام نوشین وفا

کامت دهم خامت کنم

چو سایه ای به کوی تو

هستم به جستجوی تو

در ارزوی تو شادم به گفتگوی تو

تا در غمت تنها نیفتادم بیا

تا جز تو دنیا رفته از یادم بیا

ترسم نیایی غم بیاید

شادی رود ماتم بیاید

پیر از می مستی شود

دانی فلک بسته به دارت

تیر ستم ترسم ببارد

بیگانه با هستی شوم

گویی که ان دیوانه تو

ان قصه وافسانه ها

ساقی چه شد پیمانه ها

ان نغمه ی مستانه ها