خصوصی


اواز: هنگامه اخوان

همنواز: محمد موسوی

کلام: هلالی جغتایی/حضرت مولانا


دل خون از امید ونشد یار یار من

ای وای برمن ودل امیدوار من

از جور روزگار نگریم که در فراق

هم روز من سیه شد وهم روزگار من

نزدیک شد که خانه صبرم شود خراب

رحمی بکن وگرنه خرابست کار من


بشنو از نی چون حکایت میکند

از جدایی ها شکایت میکند

کز نیستان مرا ببریده اند

در نفیرم مرد و زن نالیده اند

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق

تا بگویم شرح درد اشتیاق

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش

باز جوید روز گار وصل خویش