خصوصی
خصوصی/با تکنوازی نی حسن کسایی/اواز :کسایی وشجریان/با سروده ای از معینی کرمانشاهی وحضرت حافظ/در کرد بیات /اجرا شده در سال 1358
اوازرضا کسایی سروده معینی کرمانشاهی
خانمان سوز بود اتش گاهی
ناله ای می شکند پشت سپاهی گاهی
قصه یوسف وان قوم چه خوش پندی بود
بعزیزی رسد افتاده به چاهی گاهی
اشک در چشم فریبنده ترت می بینم
بهر طوفان زده موجیست پناهی گاهی
زردی رویی نبود عیب مرانم از کوی
جلوه قریه دهد خرمن کاهی گاهی
انجا که عقاب پر بریزد
از پشه لاغری چه خیزد
اواز شجریان با سروده حضرت حافظ
منم که گوشه میخانه خانقاه من است
دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است
گرم ترانه چنگ صبوح نیست چه باک
نوای من به سحر اه عذر خواه من است
زپادشاه وگدا فارغم بحمدالله
گدای خاک در دوست پادشاه من است
از ان زمان که براستان نهادم روی
فرازمند خورشید تکیه گاه من است
گناه است اگر چه نبود اختیار ما حافظ
تو در طریق ادب باش وگو گناه من است
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۰ ساعت ۹:۲۸ ب.ظ توسط محسن
|
پیش از این گر سخن از نغمه داودی بود