خصوصی/با تکنوازی نی حسن کسایی/اواز :کسایی وشجریان/با سروده ای از معینی کرمانشاهی وحضرت حافظ/در کرد بیات  /اجرا شده در سال 1358

 اوازرضا کسایی سروده معینی کرمانشاهی

خانمان سوز بود اتش گاهی

ناله ای می شکند پشت سپاهی گاهی

قصه یوسف وان قوم چه خوش پندی بود

بعزیزی رسد افتاده به چاهی گاهی

اشک در چشم فریبنده ترت می بینم

بهر طوفان زده موجیست پناهی گاهی

زردی رویی نبود عیب مرانم از کوی

جلوه قریه دهد خرمن کاهی گاهی

انجا که عقاب پر بریزد

از پشه لاغری چه خیزد


اواز شجریان با سروده حضرت حافظ

منم که گوشه میخانه خانقاه من است

دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است

گرم ترانه چنگ صبوح نیست چه باک

نوای من به سحر اه عذر خواه من است

زپادشاه وگدا فارغم بحمدالله

گدای خاک در دوست پادشاه من است

از ان زمان که براستان نهادم روی

فرازمند خورشید تکیه گاه من است

گناه است اگر چه نبود اختیار ما حافظ

تو در طریق ادب باش وگو گناه من است